اولین چیزی که توی «این کتاب بهت یاد میده بهتر بنویسی» یاد گرفتم این جمله بود:
هیشکی به تو اهمیت نمیده، هر کسی فقط به خودش فکر میکنه.
جملهی شُکه کننده، ناامید کننده و بیرحمانهایه!
اما برای اینکه یاد بگیری چطوری باید محتوا/ محصول/ ایده/ تبلیغ ت رو به بقیه آدمها معرفی کنی، فهمیدنش خیلی ضروریه. پیجهای اینستاگرامیِ کمی هستن که اینو فهمیدن، اما اونایی که فهمیدنش موفق شدن.
آدمها به تو اهمیت نمیدن، نه به خاطر اینکه اونا یه خودخواهِ کثیف هستن! چون همهی ما تو دنیایی که مدام داریم با چیزهای مختلف بمببارون میشیم و تا گوشیمون رو باز میکنیم یه چیزی میاد روی صفحه که میخواد توجه ما رو با خودش ببره، یاد گرفتیم که هر چیزی میبینیم اول از خودمون بپرسیم:
برای من چی داره؟
اگه فکر کنیم فایدهای برامون نداره، با توجه نکردن بهش از انرژی و سلامت فکریمون مراقبت میکنیم!
حالا که ما اینو میدونیم، میتونیم به ایدههای جدیدی برسیم که نظر مخاطب رو جلب کنه. میتونیم طوری محتوامون رو تولید کنیم که به مخاطب کمک کنه که به محتوای ما توجه کنه.
چطوری؟
کافیه بهش بگیم چی براش داره؟
کافیه به مخاطب بگیم محتوای ما چه فایدهای براش داره. به این فکر کن که محصول تو چطور میتونه به یه نفر کمک کنه؟ چه کمکی به کی میکنه؟
اینطوری با زور زدن برای جلب توجه، وقت کسی رو که فایدهای براش نداریم رو نمیگیریم. وقتی برای جلب توجه آدمهای اشتباه تلاش میکنیم اونا رو عصبانی میکنیم و از خودمون دورشون میکنیم.
از طرف دیگه مخاطبی که ما براش فایدهای داریم رو کمک میکنیم که با استفاده از محصول ما به خواستهش برسه.
پس اگه: ایدهای جالبی داری؟ پیج اینستاگرام داری و میخوای آدمها بهش توجه کنن؟ دستبند درست میکنی و میخوای بفروشی؟ کیک و شیرینی خونگی درست میکنی؟ پادکست داری درست میکنی؟ یا هر کار دیگهای....
وقتی میخوای معرفیش کنی، سعی کن به مخاطبت بگی چه فایدهای براش داره.
توی خود کتاب برای این مفهوم توضیحات، مثالها و تمرینهای بیشتری هست که باعث میشه بهتر بفهمیش و یاد بگیری توی کارت اعمالش کنی.